مقاله های من در نی نی بلاگ

داستان کوتاه موقع خواب – 5

1399/1/11 10:40
نویسنده : درسا
281 بازدید
اشتراک گذاری

تمام مشکلات خود را از بین ببرید
این یکی از شگفت انگیزترین داستان های الهام بخش برای کودکان است. روزی روزگاری در آنجا مردی زندگی می کرد. این مرد الاغهای زیادی برای کمک به تجارت در تجارت خود داشت. در میان آنها ، یک خر قدیمی وجود داشت. حالا این خر قدیمی مدتها با تاجر بوده است. بنابراین ، بازرگان به خر خر خود علاقه مند شده بود.
یک روز که بازرگان و الاغهایش از سفر برمی گشتند ، الاغ پیر به یک گودال باز افتاد. الاغ شروع به داد زدن و گریه كردن كرد. تاجر فریاد زد: "اوه نه". "من حتی طناب ندارم. من باید الان چه کار کنم؟" تاجر برای کمک به اطرافش نگاه کرد. اما مرد نتوانست چیزی پیدا کند که به او کمک کند تا خر را بیرون بیاورد.
در پایان ، مرد تصمیم به پر کردن گودال گرفت. "خر به هر حال در پایان زندگی خود است ، من باید او را اینجا دفن کنم. و این گودال نیز باید پر شود. من می توانم هر دو کار را یکباره انجام دهم! " مرد فکر کرد. بنابراین ، او رفت و بیل را آورد. مرد شروع به حفاری زمین کرد. او در کار سخت بود.
در تمام این مدت ، الاغ گریه و زاری می کرد. وقتی مرد زمین را حفر کرد ، همچنان خاک را به داخل گودال می انداخت. بعد از مدتی صدای الاغ متوقف شد. وقتی مرد برای استراحت کوتاه متوقف شد ، پس از مدتی ، آنچه او دید او را غافلگیر کرد. "اوه ، خر من. شما امید خود را از دست ندادید! " مرد فهمید که وقتی خاک را بر خر می ریزد ، الاغ خاک را تکان می دهد. و با این کار ، خاک در زمین جمع شد.
و هنگامی که خاک کافی در زمین وجود داشت ، الاغ بر زمین بلند مرتفع شد. آن مرد همچنان خاک را به داخل گودال می انداخت و الاغ هم آن را تکان می داد و به سمت بالا می آمد. سپس سرانجام الاغ سرانجام از گودال خارج شد.

درست همانطور که خر همه خاکی ها را لرزاند و راه خود را از گودال پیدا کرد ، ما نیز باید مشکلات خود را به عنوان خاک درمان کنیم. فقط پس از تکان دادن آنها ، می توانیم مشکلات خود را برطرف کنیم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)