مقاله های من در نی نی بلاگ

داستان کوتاه - 2

1398/12/26 13:28
نویسنده : درسا
314 بازدید
اشتراک گذاری

خلق و خوی بد
یک بار پسر بچه ای بود که حال و هوای بدی داشت. پدرش یک کیسه ناخن به او داد و به او گفت که هر وقت خلق و خوی خود را از دست داد ، باید یک ناخن را به پشت حصار بکشید.
روز اول ، پسر 37 ناخن را به حصار رانده بود. طی چند هفته آینده ، هنگامی که او یاد گرفت که عصبانیت خود را کنترل کند ، تعداد ناخن های چکش روزانه کم کم کاهش می یابد. او فهمید که راحت تر از خلق و خوی خود راحت تر از آن است که میخ ها را به داخل حصار بکشاند.

سرانجام روزی فرا رسید که پسر به هیچ وجه حال و هوای خود را از دست نداد. او در این باره به پدرش گفت و پدر پیشنهاد كرد كه این پسر حالا هر روز یك ناخن را بیرون بكشد تا بتواند روحیه خود را حفظ كند. روزها می گذشت و پسر سرانجام توانست به پدرش بگوید همه ناخن ها از بین رفته است.

پدر پسرش را با دست گرفت و او را به حصار کشاند. وی گفت: "پسرت خوب کار کردی ، اما سوراخ های حصار را نگاه کن. حصار هرگز یکسان نخواهد بود. وقتی چیزهایی را با عصبانیت می گویید ، جای زخم درست مانند این می گذارند. می توانید چاقو بگذارید. در یک مرد و آن را بیرون بکش. مهم نیست که چند بار می گویی متاسفم. زخم هنوز وجود دارد. "

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)